-10%
مشاهده سبد خرید “خون شریک: مستند داستانی از زندگی شهید مدافع حرم میرزا مهدی صابری” به سبد خرید شما افزوده شد.
دریاقلی ؛ برگرفته از زندگی شهید دریاقلی سورانی
تومان49.000 تومان41.650
آبنبات نارگیلی ؛ داستان طنز
تومان170.000 تومان153.000
نورالدین پسر ایران ؛ خاطرات سید نورالدین عافی
تومان135.000 تومان121.500
دسته: پرفروش دفاع مقدس
کتاب «نورالدین پسر ایران» از هجده فصل و عکس های ضمیمه و فهرست اعلام تشکیل شده است. سید نورالدین عافی در سال 1343 در روستای خلجان در نزدیکی تبریز متولد می شود. خانواده او پر جمعیت و کشاورزند. در دوران انقلاب در راهپیمایی ها و فعالیت های انقلابی شرکت می کند. با شروع جنگ ایران و عراق می خواهد راهی جبهه شود؛ ولی به خاطر سن کمش او را نمی پذیرند. بارها و بارها اقدام می کند و بالاخره موفق می شود. در پاییز سال 1359 دوره آموزش نظامی می بیند و راهی مناطق غرب کشور می شود و در سپاه مهاباد به فعالیت می پردازد. در سال 1360 عضو رسمی سپاه کردستان می شود و پانزده ماه آنجا می ماند؛ ولی مدام در اندیشه راهی شدن به مناطق جنگی جنوب کشور است. وقتی به منطقه جنگ ایران و عراق عازم می شود، برادر کوچک تر صادق هم به همراهش می رود و در یک بمباران حمله هوایی عراق در برابر چشمان نورالدین شهید می شود. بیست و چهار ترکش به بدن نورالدین اصابت می کند و او در بیمارستان های کرمانشاه و مشهد بارها تحت عمل جراحی قرار می گیرد؛ ولی چون از قسمت شکم و صورت و چشم و بینی آسیب های جدی دیده، حتی با این عمل ها، به طور کامل بهبود نمی یابد. به تبریز می رود و بعد از شش ماه به جبهه برمی گردد. در مرخصی هایی که در تبریز می گذراند به فعالیت های مذهبی و تبلیغی و عیادت از خانواده شهدا و مجروحان بیمارستان ها می پردازد و هربار بعد از استراحتی کوتاه به جبهه برمی گردد. در عملیات های زیادی از جمله مسلم بن عقیل، کربلای چهار، و … شرکت می کند و بارها به شدت مجروح می شود و با وجودی که جانباز 70 درصد است، هر بار بعد از بهبودی نسبی به جبهه برمی گردد. در هجده سالگی چهره اش در اثر جراحت های شدید و جراحی های زیاد کاملاً شکل خود را از دست می دهد. در سال 1363 با دختری شانزده ساله به نام معصومه عقد می کند. در 1366 ازدواج می کند و در سال 1367 اولین فرزندش، که دختر است، متولد می شود. در مناطق جنگی به عنوان غواص در عملیات های زیادی شرکت می کند. پس از قبول قطع نامه و پایان جنگ برای مداوا به آلمان می رود و باز هم تحت عمل جراحی قرار می گیرد و بنا به درخواست خودش زودتر از موعد به ایران برمی گردد. نورالدین هنوز دردها و ناراحتی های جسمی و دلتنگی دوری از دوستان شهیدش، مخصوصاً امیر مارالباش، را دارد.
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نورالدین پسر ایران ؛ خاطرات سید نورالدین عافی” لغو پاسخ
ممکن است علاقه مند باشید
آبنبات دارچینی ؛ داستان طنز
آبنبات نارگیلی ؛ داستان طنز
آخر شهید می شوی (شهید صادق عدالت اکبری)
محصولات مرتبط
باغ حاج علی؛ خاطرات حاج مهدی سلحشور در دوران دفاع مقدس
حوض خون: روایت زنان اندیمشک از رخت شویی در دفاع مقدس
دختر شینا: روایتی از زندگی همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر
ستاره ها چیدنی نیستند؛ برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی
یادت باشد؛ شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر شهید
انتشارات حماسه یاران با افتخار نیرو گرفته از WordPress
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.