درباره مجموعه « ستارگان حرم کریمه » :
کتاب حاضر از مجموعه « ستارگان حرم کریمه » روایت سرداران و فرماندهان دیار قم است دلباختگانی که در سایه همیشه زلال کوثر اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام رشد وتعالی یافتند و زندگی شان سراسر عطر و بوی اسلام ناب محمدی گرفت.
آنانی که در کارزار دفاع مقدس نمونه کامل یک مجاهد فی سبیل الله شدند و الگویی برای همه آزادی خواهان جهان.
این کتاب در صدد است تا تصویری از سیره و سبک زندگی اسطوره هایی از تبار ایثار و سرافرازانی از جنس گمنامی را نشان دهد شاید راه و رسم بندگی را از ایشان بیاموزیم و روح و جان خسته مان در کوی محبت شان نفسی تازه کند.
برشی از کتاب :
آن زمان سی متری کیوانفر می نشستیم.
کماندوها خیابان را ترک نمی کردند.
گلولهی توپشان را می گرفتند سمت کوچه، اگر کسی شعار می داد می زدند.
یک شب پدرش گفت «اوضاع خیلی خرابه، نذار این بچه بره بیرون، در خونه رو قفل کن.»
احمد وقتی دید در را قفل کردم، با ناراحتی آمد سراغم «چرا در رو قفل کردین؟ توی کوچه پر از جوون های مثه منه، مگه خون من از اون ها رنگینتره؟ اگر باز نکنین خودم رو از پشت بوم میندازم بیرون.»
گفتم «مواظب خودت باش مادر.»
در را باز کردم برایش.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.