درباره مجموعه « ستارگان حرم کریمه » :
کتاب حاضر از مجموعه « ستارگان حرم کریمه » روایت سرداران و فرماندهان دیار قم است دلباختگانی که در سایه همیشه زلال کوثر اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام رشد وتعالی یافتند و زندگی شان سراسر عطر و بوی اسلام ناب محمدی گرفت.
آنانی که در کارزار دفاع مقدس نمونه کامل یک مجاهد فی سبیل الله شدند و الگویی برای همه آزادی خواهان جهان.
این کتاب در صدد است تا تصویری از سیره و سبک زندگی اسطوره هایی از تبار ایثار و سرافرازانی از جنس گمنامی را نشان دهد شاید راه و رسم بندگی را از ایشان بیاموزیم و روح و جان خسته مان در کوی محبت شان نفسی تازه کند.
برشی از کتاب :
سمیه بود و بابا بود و یک موتور.
همه جای قم را با همان موتور گشته بودند.
خیلی وقتها رفته بودند سپاه.
خیلی وقتها هم رفته بودند خانهی عمه.
همینها سمیه را بدعادت کرده بود.
ناصر که شهید شد، خیلی بهانه میگرفت.
یکروز پدربزرگش بغلش کرده بود و با هم رفته بودند سپاه.
تا گذاشته بودش روی زمین، راهش را گرفته بود و رفته بود سمت اتاق ناصر.
دیده بود نیست، زده بود زیر گریه.
هرچه کرده بودند، آرام نشده بود.
فقط گریه کرده بود و گفته بود «بابا.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.