-20%
طلایه داران 10 ؛ شهید حجت الاسلام مجتبی اکبرزاده
12,000تومان Original price was: 12,000تومان.10,800تومانCurrent price is: 10,800تومان.
ستارگان حرم کریمه 6 ؛ شهید جعفر حیدریان
12,000تومان Original price was: 12,000تومان.10,800تومانCurrent price is: 10,800تومان.
شانزده سال بعد
149,000تومان Original price was: 149,000تومان.119,200تومانCurrent price is: 119,200تومان.
کتاب حاضر روایت «حسین علی کاجی» فرمانده پیشکسوت و راوی دفاع مقدس از ویژگی های شهید محمدرضا شفیعی است.
که به قلم «زهرا حسینی مهرآبادی» توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است.
نویسنده: زهرا حسینی مهرآبادی
قطع: رقعی (مصور)
تیراژ تا کنون: ۳۰۰۰ نسخه
نوبت چاپ: اول
تعداد صفحات: ۲۰۸ صفحه
«محمدرضا شفیعی» سال 46در محله «دروازه ری» قم به دنیا آمد؛
و چهارم دی ماه سال ۶۵ هنگام باز کردن معبر در عملیات «کربلای چهار» مجروح و اسیر شد؛
و پس از 7روز در اردوگاه اسرای شهر «موصل» عراق به شهادت رسید.
پیکر مطهر این شهید عزیز را در قبرستان «الکخ» مابین «سامرا» و «کاظمین» دفن کردند؛
پس از ۱۶ سال هنگام مبادله اسرا در تاریخ ۴ مردادماه سال ۸۱ پیکر شهید «شفیعی» در حالی که سالم بود،
به وطن بازگردانده و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم خاکسپاری شد.
بخشی از مقدمه کتاب «شانزده سال بعد» :
«شانزده سال بعد» روایتی است از زندگانی یکی از هزاران سرباز روح خدا که واژه خشونتبار جنگ را با حضور شورآفرین خود،
به تعبیر کلام روشنگر حضرت امام (ره) به دفاع مقدس مبدل کرد.
روایتی ساده، بیتکلف و صمیمی درست شبیه خود محمدرضا.
او که روزگاری با ما و در کنار ما زیست، در خوشیها و ناخوشیها، تلخیها و شیرینیهای زندگی با خدا رفاقت کرد
و در عمر کوتاهش تعبیر عبارت نورانی «یا رفیق من لا رفیق له» شد.
آزاده شهیدی که یار، همرزم و همسنگرم در روزهای دود و باروت و لحظههای لبریز از یاد خدا در سالهای جنگ بود.
برشی از کتاب :
دستهایم را جلو بردم.
قفل شانزده سال دوری و انتظار را باید میشکستم.
«بسم الله» گفتم و گره کفن را باز کردم.
قلبم محکم میزد و کم مانده بود از جا کنده شود.
شاید اگر میتوانستم فریاد بزنم و ذرهای از حیرتم را بیرون بریزم، تحمل دیدن آن صحنه برایم راحتتر میشد.
آنچه جلوی چشمهایم بود، با تمام دیدهها و شنیدههایم حتی دم تا آن روز تفاوت داشت.
پلکهایم را چندین بار بههم زدم تا اگر خوابم یا در تنگی و تاریکی قبر به اشتباه افتادهام، از فکر و خیال بیرون بیایم؛
ولی نه خواب بودم و نه اشتباه میکردم.
بغض، گلویم را فشار میداد.
دلم میخواست فریاد بزنم.
بگویم خدایا! چرا الان، چرا امروز، چرا اینطور باید محمدرضا را نشانم بدهی!؟
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “شانزده سال بعد” لغو پاسخ
ممکن است علاقه مند باشید
ستارگان حرم کریمه 1 ؛ شهید مهدی زینالدین
ستارگان حرم کریمه 5 ؛ شهید جواد عابدی
طلایه داران 1 ؛ شهید رضا حسن پور
طلایه داران 2 ؛ شهید محمود اخلاقی
طلایه داران 3 ؛ شهید رحیم آنجفی
محصولات مرتبط
خط عاشقی 1 ؛ خاطرات عشق شهداء به امام حسین (ع) و روضه های کربلا
خط عاشقی 4 ؛ خاطرات عشق شهداء به حضرت ولی عصر (عج)
دم عشق، دمشق
اثر انگشت؛ خاطرات و وصایای شهدا در موضوع انتخابات
فاو تا شلمچه
تمامی حقوق این سایت متعلق به انتشارات حماسه یاران می باشد
Shopping cart
Sign in
No account yet?
Create an Account
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.