
روایتهای شهیدی که رویای مهاجرت به شائولین را داشت اما مدافع حرم شد!
به گزارش روابط عمومی انتشارات حماسه یاران، کتاب شائولین تا شام بهزودی منتشر خواهد شد. این کتاب روایتهایی خواندنی از قول خانواده، دوستان، همکاران و همرزمان شهید محمد قنبریان است که به قلم علیرضا کلامی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات حماسه یاران، ناشر تخصصی حوزه جهاد و شهادت در حال چاپ است.
شهید محمد قنبریان در یک نگاه
محمد قنبریان در 5 اردیبهشت سال 1350 در باغزندان شهرستان شاهرود استان سمنان به دنیا آمد. دو برادر وی، احمد و محمود قنبریان در سالهای 1358 و 1361 به شهادت رسیدند.
محمد در خانواده ای شهید پرور رشد کرد و پس از اینکه دیپلم گرفت به استخدام بانک صادرات سمنان درآمد. در سال 1373 با خانم پهوان ازدواج کرد و در همان سال نیز به ورزشهای رزمی روآورد. با آشنایی با ورزش یوگا، محمد همه رشتهها را رها کرد و پس از طی مراحل ابتدایی و حرفهای در تهران، مربی این رشته شد و اولین باشگاه را در سمنان به صورت محدود راهاندازی کرد. وی سالها در این ورزش تمرین کرد و در صدد بود در اولین فرصت برای آموزشهای تکمیلی به معبد شائولین چین و هندوستان برود. اما وقتی مسئله سوریه پیش آمد، کلیه محاسبات ذهنیاش به هم خورد…
در سال 1393 وقتی شنید دشمن در صدد حمله به حرمهای مقدس حضرت زینب(سلام الله علیها) و رقیه(سلام الله علیها) است، در خواست اعزام داشت که پس مسیری پر تب و تاب نهایتا با اتفاقی به منظقه اعزام شد.
این شهید بارها و بارها در کلمات خود ادعان کرده بود که «شهید میشوم» و مرا در کنار برادرانم دفن میکنند.
شهید قنبریان خصلتهای جالبی داشت؛ از بخشش بیچشمداشت و عجیب، تا درمان مشکلات مَفصَلی و بدن پس از آشنایی با ورزش یوگا.
البته روحیات شهید پس از آشنایی با مدافعان حرم و ماجرای سوریه تغییر میکند. همچنین ایشان در سال 1392 تصادفی داشتند که در آن به صورت معجزهآسایی زنده میماند. خودش میگفت: «رفتم برزخ و برگشتم.» این شهید پیش از شهادت بارها گفته بود که برادرانم را در خواب دیده ام و به من گفتهاند «درب شهادت باز است، زودتر بیا!» یعنی در تقدیر ایشان شهادت نوشته شده بود نه مرگ طبیعی.
پس از شهادت شهید محمد قنبریان، داعش منطقه خناصر را به مدت دو سال تصرف میکند. در این مدت اثری از محمد نبود. شایعاتی از اینکه او به ترکیه رفته و از آنجا به اروپا فرار کرده و امثالهم بسیار زیاد بود! تا اینکه خانواده یک روز در تهران از شهید حاج قاسم سلیمانی میخواهد که تکلیف محمد را برایشان روشن کند و از او خبری برایشان بیاورد.
این شهید سه سال مفقود بود و در اسفند 1397 پس از بازگشت به وطن و تشییع در سمنان و شاهرود، بنا به درخواست همسرش در کنار برادرانش مدفون گردید.
ایشان تنها شهید مدافع حرم بانک صادرات است و تاکنون از ایشان کتابی چاپ نشده است.